پنجره ای به سوی خورشید

ارائه مطالب مذهبی و احادیث و روایات

پنجره ای به سوی خورشید

ارائه مطالب مذهبی و احادیث و روایات

دفع جادو و سحر با آیات قرآن

يكشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۵۳ ق.ظ

از حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله وارد شده است که برای دفع جادو و سحر، ایه سخره را بخوانند و ایه اینست:

إِنَّ رَبَّکُمُ اللّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهَارَ یَطْلُبُهُ حَثِیثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلاَ لَهُ الْخَلْقُ وَالأَمْرُ تَبَارَکَ اللّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ ﴿۵۴﴾

ادْعُواْ رَبَّکُمْ تَضَرُّعًا وَخُفْیَةً إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ ﴿۵۵﴾

وَلاَ تُفْسِدُواْ فِی الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاَحِهَا وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا إِنَّ رَحْمَتَ اللّهِ قَرِیبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِینَ ﴿۵۶﴾

 

آیات 54 ، 55 ، 56 سوره اعراف 

 

 عدة الداعی، ص 294.

من لایحضره الفقیه، ج 1،ص 480.

 

فضیلت و خواص قرائت سوره مبارکه نور

يكشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۵۱ ق.ظ

سوره نور،بیست و چهارمین سوره قرآن است که مدنی و ۶۴ آیه دارد.

در فضیلت سوره نور از پیامبر گرامی اسلام روایت شده: هر که سوره نور را قرائت نماید خداوند به تعداد تمام مردان و زنان مؤمن در گذشته و در آینده به او ده حسنه عنایت می کند.۱
درباره یاد دادن سوره نور به اعضای خانواده از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله روایت شده: یکی از حقوق دختر بر پدر آن است که سوره نور را به او تعلیم دهد.۲
امام علی علیه السلام نیز در این باره فرمودند: سوره نور را به زنانتان بیاموزید که در آن موعظه ها و پندهای نیکویی است.۳
از امام جعفر صادق علیه السلام نقل شده است: مال ها و نیروهای جنسی خود را با تلاوت سوره نور محافظت کنید و زنانتان را با این سوره حفظ کنید، زیرا هر کس بر قرائت این سوره به صورت روزانه یا شبانه مداومت ورزد، هیچ یک از اهل خانه اش مرتکب زنا نخواهد شد و پس از مرگش هفتاد هزار فرشته الهی او را تا قبرش تشییع می کنند و برای او دعا و استغفار می کنند تا او را در قبرش کنند.۴
آثار و برکات سوره
۱) راهی برای جلوگیری از احتلام
از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نقل شده است: اگر فردی سوره نور را نوشته و در تشک خواب که بر روی آن می خوابد، قرار دهد تا وقتی که این نوشته در آن وجود دارد، دچار احتلام نمی شود و اگر آن را نوشته و با آب زمزم شسته و بنوشد، قدرت جماع از او زایل می شود. ۵
۲) درمان حیوان بیمار
مرحوم کفعمی در مصباح خود آورده است: اگر سوره نور را در طشت بنویسند و ان را با آب بشویند و حیوان بیمار از آن بنوشد و کمی از آن آب بر حیوان بپاشند بهبود می یابد.۶
۳) بازگشت فراری
برای بازگشت شخص فراری آیه ۴۰ این سوره را بخواند.۷
۴) درمان ضعف چشم
اگر آیه ۳۵ سوره نور را بنویسند و بشویند و از آن آب در چشم کشند تاریکی و ضعف او از بین برود.۸
(۱) مجمع البیان،ج۷،ص ۲۱۶
(۲) تهذیب الاحکام،ج ۸، ص ۱۱۲
(۳)الکافی،ج۵، ص۵۱۶
(۴)ثواب الاعمال، ص۱۰۹
(۵) تفسیرالبرهان، ج۴، ص۴۳
(۶)المصباح کفعمی، ص۴۵۶
(۷) الکافی،ج۲، ص۶۳
(۸) درمان با قرآن، ص۶۵
منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی محسن آشتیانی، سید محسن موسوی؛ و درمان با قرآن،محمدرضا کریمی»

ثواب خواندن سوره های قرآن

يكشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۴۹ ق.ظ

هر تلاوتی، قرائت هست ولی هر قرائتی، تلاوت نیست؛‌ با این توضیح که:‌ قرائت قرآن، تنها؛ خواندن قرآن است اما تلاوت قرآن، شمرده خواندن قرآن است به همراه تدبّر و اندیشه در معنای آن و عمل به احکام آن و امید به وعده‌ها و هراس از تهدیدها و عبرت از داستان‌های قرآن.

قرآن کریم کتابی است که می‌تواند ظلمت‌های جهل و مشکلات انسان‌ها را برطرف کند و بهترین راه استفاده از این کتاب هدایت، خواندن و تدبّر و تفکّر در آیات آن است، به همین ‌خاطر، خداوند متعال فرمود:‌ «فَاقْرَۆُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآن‏ [مزّمل/20]  هر مقدار که مى‏‌توانید از قرآن بخوانید» و همچنین فرمود:‌ «أَفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآن‏ [محمد/24] آیا در قرآن نمى‏‌اندیشند؟»

خواندن قرآن؛ عبادت است و سبب جلای دلها و رفع فراموشی و بلغم:

پیامبر اکرم (صلی‌ الله علیه و آله) فرمود: «أَفْضَلُ عِبادَةِ اُمََّتی قِرَاءَةُ القُرآنِ [1] برترین عبادت امت من خواندن قرآن است».

و فرمود:‌ «إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ لَتَصْدَأُ کَمَا یَصْدَأُ الْحَدِیدُ وَ إِنَّ جَلَاءَهَا قِرَاءَةُ الْقُرْآن [2]  همانا این دل‌ها زنگار می‌گیرد؛ همانطورى که آهن زنگار می‌گیرد و همانا جلاى دل‌ها (از این زنگار)؛ خواندن قرآن است».

و امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: «السِّوَاکُ وَ قِرَاءَةُ الْقُرْآنِ مَقْطَعَةٌ لِلْبَلْغَمِ [3] مسواک زدن و خواندن قرآن بلغم را می‌برند».

و در روایتی دیگر می‌فرماید: «ثَلَاثَةٌ یُذْهِبْنَ النِّسْیَانَ وَ یُحْدِثْنَ الذُّکْرَ قِرَاءَةُ الْقُرْآنِ وَ السِّوَاکُ وَ الصِّیَام [4] سه چیز فراموشى را می‌برند و یاد می‌آورند، خواندن قرآن، مسواک زدن و روزه».

فرق قرائت قرآن با تلاوت قرآن
هر تلاوتی، قرائت هست ولی هر قرائتی، تلاوت نیست؛‌ با این توضیح که:‌ قرائت قرآن، تنها؛ خواندن قرآن است اما تلاوت قرآن، شمرده خواندن قرآن است به همراه تدبّر و اندیشه در معنای آن و عمل به احکام آن و امید به وعده‌ها و هراس از تهدیدها و عبرت از داستان‌های قرآن. [5]

تأثیری که تلاوت قرآن دارد این است که سبب نورانیت معنوی و خیر و برکت خانه و  می‌شود، چنانکه رسول اکرم (صلی‌ الله علیه و آله) فرمودند:‌ «خانه‏‌هاى خود را با تلاوت قرآن، نورانی کنید... زیرا که هرگاه در خانه، بسیار تلاوت قرآن شد، خیر و برکتش زیاد می‌شود، و اهل آن به ‌وسعت می‌رسند، و آن خانه براى اهل آسمان درخشندگى دارد چنانکه ستارگان آسمان براى اهل زمین می‌درخشند».[6]


سبب همراهی ملائکه و دوری شیاطین
روایات ذکر شده، به صورت عمومی فضیلت خواندن قرآن را بیان می‌فرمایند،‌ اما روایاتی هم داریم که به صورت خصوصی،‌ فضیلت سوره‌ها را بیان می‌فرمایند که دانستن آن‌ها تشویق بیشتری برای خواندن این کتاب انسان‌ساز و استفاده از آن است و به این مناسبت،‌ بعضی از این سوره‌ها، معرفی می‌شود:

- سوره‌ی قدر:
امام صادق (علیه‌السلام): «مَنْ قَرَأَ سُورَةَ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ إِحْدَى عَشْرَةَ مَرَّةً عِنْدَ مَنَامِهِ وَکَّلَ اللَّهُ بِهِ أَحَدَ عَشَرَ مَلَکاً یَحْفَظُونَهُ مِنْ کُلِّ شَیْطَانٍ رَجِیمٍ حَتَّى یُصْبِح [7]  هر که سوره إِنَّا أَنْزَلْناهُ را یازده بار در وقت خواب خود بخواند خدا به او یازده فرشته می‌گمارد که او را تا صبح از شر هر شیطان رجیمى نگهدارند».

- سوره‌ی انعام:
امام صادق (علیه‌السلام): «تمام سوره انعام در یک مرتبه نازل شد و هفتاد هزار فرشته آن را بدرقه کردند تا آنکه بر محمد (صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم) فرود آمد، پس آن را بزرگ و گرامى بدارید، چرا که اسم خداوند در هفتاد جاى این سوره آمده است و اگر مردم مى‏‌دانستند که چه‌‏ها در آن نهفته شده است، هرگز (تلاوت) آن را ترک نمی‌کردند».[8]

- سوره‌ی لقمان:
امام محمد باقر (علیه السّلام): «کسى که سوره‌ی لقمان را در هر شب تلاوت کند، خداوند در آن شب، فرشتگانى بر او می‌گمارد که او را تا به صبح از شرّ ابلیس و دستیارانش محافظت کنند و اگر این سوره را در روز بخواند، همان فرشتگان او را تا شب از شرّ شیطان و دستیارانش دور نگاه می‌دارند».[9]

- سوره‌ی یس:
امام صادق (علیه‌السلام): «هر چیزى قلبى دارد و قلب قرآن (یس) است و هر که سوره (یس) را در روز بخواند در آن روز محفوظ می‌ماند  و از رزق خدا بهره می‌برد و هر که آن را در شب قبل از خواب بخواند خداوند هزار ملک بر او می‌گمارد تا او را از شرّ هر شیطان و هر آفتى نگهدارى کنند، و اگر آن روز بمیرد خداوند، او به‌ بهشت در می‌آورد».[10]

سوره‌ی ص:
امام محمد باقر (علیه السّلام): «هرکس در شب جمعه سوره‌ی ص را بخواند، به قدرى از خیر دنیا و آخرت به او کرامت می‌کنند که جز به پیامبرى مرسل و یا فرشته‏‌اى مقرّب به دیگرى داده نمی‌شود، و خداوند او را و هرکس از افراد خاندانش را- که دوست داشته باشد - وارد بهشت مى‏‌‌کند، حتّى خدمتکارى که به او خدمت کرده اگرچه از افراد خانواده‏‌اش یا از کسانى که حقّ شفاعت در مورد آنان داشته است نباشد».[11]

- سوره‌ی صف:
امام محمد باقر (علیه السّلام): «مَنْ قَرَأَ سُورَةَ الصَّفِّ وَ أَدْوَمَ قِرَاءَتَهَا فِی فَرَائِضِهِ وَ نَوَافِلِهِ صَفَّهُ اللَّهُ مَعَ مَلَائِکَتِهِ وَ أَنْبِیَائِهِ الْمُرْسَلِینَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ [12] هر که سوره صفّ را بخواند و در نمازهاى واجب و مستحب خویش بر خواندنش مداومت ورزد خداوند او را همراه فرشتگان و پیامبران فرستاده شده خود در یک صف قرار می‌دهد؛ اگر خدا خواهد».

امام محمد باقر (علیه السّلام): «کسى که سوره‌ی لقمان را در هر شب تلاوت کند، خداوند در آن شب، فرشتگانى بر او می‌گمارد که او را تا به صبح از شرّ ابلیس و دستیارانش محافظت کنند و اگر این سوره را در روز بخواند، همان فرشتگان او را تا شب از شرّ شیطان و دستیارانش دور نگاه می‌دارند».

- سوره‌ی صافات:
امام صادق (علیه‌السلام): «کسى که سوره صافات را در هر روز جمعه بخواند همیشه از هر آفت و آسیبى محفوظ است و در زندگانى دنیا هر گرفتارى از او دور مى‏‌شود و به وسیع‌ترین روزى در دنیا روزى داده می‌شود و خداوند در مال و فرزند و بدنش امر ناگوار و بدى که از شیطان رجیم و از ستمگر خود‌پسند باشد به او نمی‌رساند (آن را از وى دور و برطرف می‌سازد).»[13]

- سوره‌ی نحل:
امام محمد باقر (علیه السّلام): «هر که سوره نحل را در هر ماه بخواند، از بدهکارى و خسارت در امان می‌شود و 70 نوع بلا از او برطرف می‌گردد که آسان‌ترین آن‌ها دیوانگى و جذام و برص است و در روایت دیگرى سوره‌ی نحل براى محفوظ ماندن از شرّ ابلیس و سپاه و پیروان اوست».[14]

 همراهی ملائکه و دوری شیاطین با خواندن همه‌ی سوره‌ها
البته خواندن همه‌ی سوره‌های قرآن کریم موجب برکت در خانه و حضور ملائکه و دوری شیاطین می‌شوند چنانکه امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: «خانه‌ای که در آن قرآن خوانده شود و ذکر خدای عزوجلّ شود، برکتش زیاد می‌شود و فرشته‏‌ها در آن حاضر می‌شوند و شیاطین از آن دور می‌شوند و براى اهل آسمان می‌درخشد مانند ستاره‏‌هاى درخشان که براى اهل زمین مى‏‌درخشند و خانه‌ای که در آن قرآن نخوانند و ذکر خدا نشود، برکتش کم می‌شود و فرشته‏‌ها از آن دورى می‌شوند و شیاطین در آن حاضر می‌شوند».[15]

پس؛ فَاقْرَۆُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآن‏ [مزّمل/20]  هر مقدار که مى‏‌توانید از قرآن بخوانید.

مختصری از خواص درمانی و مشکل گشایی سوره های قرآن

يكشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۴۶ ق.ظ

فاتحه
 مال وثروت - زنده شدن مرده- آرام بخش درد ها- کلید بهبودی-برآورده شدن حاجات- درمان بیماری ها - رهایی از عزاب فرشتگان نوزده گانه- بخشش گناهان - راه رسیدن به بهشت جهت عبور از پل صراط - بخشایش گناهان پدر ومادر


انعام
 رفع بیماری - ستایش فرشتگان تا روز قیامت - استجابت حا جات - نرفتن به دوزخ- محافظت فرشتگان از او - رفع ما لیخولیا - دفع بلایا


توبه
 جلوگیری از نفاق - محافظت از دستبرد دزدان محافظت از آتش - اعطای حسنات - رفع جهل - تقرب به خدا - رفع پیری -آشکار شدن عیوب - اعطراف دزد


یوسف علیه السلام
 چهره زیبا یافتن - رفع هراس - صالح شدن - آسان شدن سختی مرگ -مقاوم شدن در برابر چشم زخم - یافتن قدرت و مکنت -برآورده شدن حاجات


مریم
 به دست آوردن ثروت و فرزند -اصحاب عیسی شدن در قیامت -شوکت سلیمان یافتن درقیامت -اعطا حسنات-خواب های خوش دیدن -جلوگیری از دستبرد دزدان-رفع ترس-خیر و برکت درخانه -دور شدن حوادث ناگوار از خانه


طه
 پاداش در آن دنیا ثواب مهاجرین وانصار را یافتن -شنیدن پاسخ مثبت در خواستگاری-ایجاد صلح -حفاظت در مقابل زورمداران -اجابت خاسته ها-خواستگار یافتن دختر -آسان شدن ازدواج

انبیا
 دیدن عجایب در خواب -رفع بی خوابی

حج
 تشرف به مکه -اهدای حسنات -سقوط حاکم ستمگر


نمل
 اعطای حسنات -در امان ماندن خانه از مار و حیوانات موذی

قصص
 اعطای حسنات-شهادت به راستگویی- رفع درد ها وبیماری ها -رفع شکم درد ودرد طهال وکبد


روم
 اعطای حسنات -یافتن گمشده -بیمار کردن دشمن


سجده
 داده شدن نامه عمل به دست راست -عدم بازخواست در روز قیامت - همنشینی با پیامبر و خاندانش در روز قیامت - ثواب راز ونیاز شب قدر -رفع بیماری تب -درمان سر درد ودرد مفاصل - درمان تب سه روزه


فاطر
 ورود به بهشت -منکوب کردن مخالفین -رفع بیماری سردرد - جلوگیری از تخریب هنگام زلزله


یاسین
 افزایش رزق وروزی حفاظت شدن در برابر خطرات وشیطان وافت ها - ورود به بهشت - غسل به دستان فرشتگان -مصونیت از فشار قبر-نورانیت- همراهی فرشتگان در پل صراط - مقام بالا نزد خداوند -ایستادن درکنار پیامبران -شفاعت شدن -بازخواست نشد ن- همنشینی با پیامبر(ص)-اعطای حسنات - مصون بودن در برابر فقر وبدهی و ویرانی و بلا وجنون وجزام و وسواس و...-تخفیف وحشت قبر -آمرزش وخشنودی خداوند -ثواب دوازده بار تلاوت قرآن - تقویت حافظه-پیروزی در مناظرات - مصونیت در برابر چشم زخم وحسادت وجن وانس وجنون وحشرات -ازدیاد شیر در زنان


ق
 ازدیاد روزی - مثبت شدن نامه ی اعمال -سهولت مرگ -درمان صرع - ازدیاد شیر مادر


الرحمن
 شفاعت کردن در روز قیامت - شهید محسوب شدن -آسان شدن مشکلات- شفای چشم درد امنیت یافتن - سهل شدن امور مشکل - رفع بیماری آفات از خانه


حشر
 درود فرستادن کا ینات به او- در حکم شهید قرار گرفتن - مصون شدن از بلایا- اجابت خواسته ها- آسان شدن مشکلات تقویت حا فظه


قلم
 رفع فقر - دفع عذاب قبر - رسیدن به ثواب اصحا ب کهف - رفع دندان درد - آسانی محاسبه درروز قیامت - حفظ جنین هوش و حافظه ی کودک

جن
 عدم ابتلا به چشم زخم و سحر و افسون ونیرنگ جنییان - رسیدن به اجر بزرگ - فرار جنییان - مصون شدن از گزند حاکم - رفع گرفتاریهای انسان - سهولت مشکلات
 
مزمل
 زندگی پاک و نیکو در د نیا - مرگ راحت و خوب - رسین به اجرآزاد کردن فرد گرفتار- در خواب دیدن پیامبر علیه السلام -رفع بیماری سختی های دنیا وآخرت- اعطای حسنات


قدر
 گوئی در راه خدا جهاد کردن - بخشوده شدن گناهان - پداشی همچو یک ماه روزه گرفتن در رمضان - در امان ماندن انبار از آفت و دزد - همنشینی با بهترین مخلوقات در قیامت - درمان لرزه های اعضای بدن - در پناه خداوند بودن- حفظ اموال - افزایش برکت انبار غقله

کافرون
 رسیدن به ثواب تلاوت ربع قرآن -از شرک مبّرا شدن -بخشیده شدن گناهان او پدر و مادر و فرزندانش -سعادتمند شدن شهید مردن و شهید بر انگیخته شدن دور ماندن از گزند شیطان -در امان ماندن از وحشت قیامت -حفظ در هنگام در خواب -بر اورده شدن حاجات

اخلاص (توحید )
 بخشوده شدن گناهان پنجاه سال -اعطای خیر در دنیا و آخرت - بخشیده شدن گناهان او پدر و مادر و فرزندانش -پس از مرگ فرشتگان و جبرئیل بر بدن او نماز می خوانند-در امان بودن از بدیهای مردم-رفع بیماری شر و زور -پذیرفته شدن توبه -حفاظت از او -گناه نکردن -همچون تلاوت یک سوم قرآن و تورات وانجیل و زبور بودن -در امان بودن مال و ثروت -دور شدن فقر از خانه -تلاوت آن مانند تلاوت تمام قرآن است -نجات از عذاب دوزخ خدا دوستار او خواهد بود -حافظ در برابر هر آفت و بلا بودن -تسکین درد شکم -اعطای پاداش -پیروزی بر دشمنان

خواص اعجاب انگیز آیة الکرسی

يكشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۴۱ ق.ظ

 هفت خواص اعجاب انگیز آیة الکرسی را بدانید.

1- حضرت امام باقر(ع) فرمود : کسی که بعد از وضوء آیة الکرسی بخواند خداوند ثواب چهل سال عبادت را به او عنایت می فرماید و چهل درجه او را بالا می برد و چهل حورالعین را به تزویج او در می آورد.

2-رسول خدا(ص)(علیه افضل الصلوات) فرمودند : هر کس آیة الکرسی را بعد از هر نماز واجبی بخواند خدای تعالی قابض روح او خواهد بود و مثل کسی است که جنگ کرده باشد با کفار در خدمت انبیاء تا به شرف شهادت فایض شده باشد.

3-اگر کسی آیة الکرسی را بخواند و به پاهایش بدمد در راه رفتن خسته نمی شود.

4-اگر کسی در جایی بی آب باشد و از هلاکت بترسد 66 بار آیة الکرسی بخواند حاجتش برآورده می شود.

5- برداشتن عذاب قبر : اگر کسی مشتی خاک بردارد و 7 بار آیة الکرسی بخواند و در قبر مرده ریزد آن مرده را کیفر نکنند و به رحمت الهی رسد.

6-پیامبر اکرم (ص) فرمودند : اگر کسی در شب یکشنبه دو رکعت نماز با حمد و آیة الکرسی و توحید هر کدام یک بار بخواند فردای قیامت وقتی پا به عرصه ی قیامت می نهد صورتش مثل ماه شب می درخشد و از طرفی هم پروردگار عالم در دنیا عقلی به او عطا می کند که او را تا زمان مردن همراهی می کند.

7-دوازده مرتبه آیة الکرسی خواندن در سفر و حضر مانند این است که دوازده لشکر مجهز برای حفاظت از هر حادثه از جانب خدا گماشته شده است.

تذکر : این 7 مورد تنها 7 قطره از دریای پهناور آیة الکرسی می باشد . سوره ای کوچک در قرآن که در دل بزرگترین سوره ی قرآن جای دارد و پیامبر (ص) خواندن مدام آن را به امیر المومنین علی(ع) بی نهایت توصیه می فرمود.

همان گونه که روشن است قرآن کتاب هدایت است و جایگاهش با جایگاه یک کتاب تاریخی متفاوت است:
«شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى‏ وَ الْفُرْقانِ؛[بقره/۱۸۵] ماهِ رمضان است ماهى که قرآن، براى راهنمایى مردم، و نشانه ‏هاى هدایت، و فرق میان حق و باطل، در آن نازل شده است.»
بنابراین وجه بیان داستان بنی اسرائیل در قرآن، به جنبه های درس آموز در این داستان ها باز می گردد. و حتما از این زاویه برجستگی ای در نقل داستان های بنی اسرائیل وجود دارد. ما ضمن اعتراف به عدم شناخت کامل حکمت های قرآنی در این زمینه، به مواردی که می تواند جواب این سوال را تا حدودی روشن کند، می پردازیم.

۱-شجره نبوت بعد از حضرت ابراهیم(ع) در فرزندان اسحاق قرار گرفت و تا حضرت ختمی مرتبت که از اولاد اسماعیل(علیهما السلام) بودند، در همین طریق باقی ماند. حضرت یعقوب که همان اسرائیل می باشد، فرزند اسحاق(ع) است. بنابراین اکثر انبیاء پیشین به بنی اسرائیل تعلق دارند: یوسف، سلیمان، داود، زکریا،  یحیی، ایوب، موسی، هارون، یوشع (علیهم السلام) همه از انبیاء بنی اسرائیل هستند. بنابراین نقل داستان های این پیامبران، همه به نوعی بیان سرگذشت بنی اسرائیل است.

۲- سرنوشت قوم بنی اسرائیل با سرنوشت مسلمانان شباهت های بسیاری دارد و روایتی در این زمینه بیان شده است: رسول خدا صلّى اللَّه علیه و اله و سلّم مى ‏فرمود: «امتم سنت بنى اسرائیل را پیشه کنند و در آن گام بردارند و پا جاى پاى آنان گذارند، مانند آنان رفتار نمایند به گونه‏ اى که اگر آنان به سوراخى خزیدند اینان نیز با آنان در آن سوراخ خزند. همانا که تورات و قرآن را یک فرشته در یک ورق و با یک قلم نگاشته است، سنن و امثال امتها یکسان جریان یابند»[۱] بنابراین نقل داستان بنی اسرائیل بیشترین تناسب را با حال امت اسلامی دارد و برای آنها درس آموز ترین داستان هاست.

۳- یهود که از بنی اسرائیل می باشند، در دوران رسول الله (ص) نقش گسترده ای در جامعه داشتند و دشمنی های بسیاری با اسلام داشتند:
«لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذینَ أَشْرَکُوا؛[مائده/۸۲] بطور مسلّم، دشمنترین مردم نسبت به مؤمنان را، یهود و مشرکان خواهى یافت»
از این رو، پرداختن به ماهیت آن ها و گذشته شان می تواند پاتکی در مقابل تهاجم های آن ها باشد. و توطئه هایشان را خنثی کند. و جالب اینجاست با اینکه قرآن، یهود را در شمردن دشمنان مقدم می دارد، تصور تاریخی ما معمولا این است که دشمنی مشرکان بیشتر بوده است! چون یهود نقش پیچیده ای تری ایفا می کرد و سعی می نمود دشمنی اش علنی نشود. اما دقت در اخراج سه قبیله یهود از مدینه و توطئه های آن ها، و اینکه به محض حذف شدن جبهه مشرکین، یهود را علنی در صحنه می بینیم، روشن می شود که یهود چه نقش پررنگی در این ماجرا داشته است.

۴- نقش یهود در به انحراف کشاندن مسیحیت (ماجرای پولس) و مهارت آن ها در تحریف گری، و وجود پدیده ای به نام اسرائیلیات در روایات، و مسائلی که در زمانه ما هویداست، نشان می دهد که ما باید توجه بیشتری به این طایفه داشته باشیم و توطئه هایش را بشناسیم. و اهتمام قرآن می تواند از این جهت باشد.

[۱]. کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ص: ۵۹۹.

آخرین منزلگاه بشر در سیر عالم وجود، بهشت یا جهنم است. آنان که وارد بهشت می‌شوند، همیشه و جاودان در آن جا زندگی می کنند و در ناز و نعمت به سر می برند اما آنان که به جهنم می روند، دو دسته هستند:

یک دسته مدتی در آن جا مجازات می شوند و وقتی حسابشان پاک شد، از جهنم بیرون می آیند و وارد بهشت می شوند.
دسته دیگر از جهنمیان برای همیشه در آن جا می مانند و جایگاه ابدی آنان دوزخ است.

از منابع اسلامی استفاده می شود که عموم افراد پاک و با ایمان، در بهشت جاودانه خواهند بود و برخی از گناهکاران(که وجود آن‌ها غرق در کفر و انکار و گناه و تجاوز است) برای همیشه در مجازات و عذاب دوزخ می مانند.

«بَلى‏ مَنْ کَسَبَ سَیِّئَةً وَ أَحاطَتْ بِهِ خَطیئَتُهُ فَأُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُونَ؛[بقره/۸۱] آری کسی که مرتکب گناهی گردد و آثار آن تمام وجود او را احاطه کند، چنین کسی اهل دوزخ است و جاودانه در آن خواهد ماند».

از دیدگاه شیعه، خلود در جهنم فقط برای کفّار و مشرکان و منکران خدا و قیامت و انبیاء است و مسلمان و مؤمن، گرچه مرتکب گناهان کبیره شده باشد، دائماً در جهنم نمی ماند، بلکه پس از چشیدن عذاب به مقدار لازم بالاخره نجات پیدا میکند واهل بهشت میشود. این گروه می‌تواند شامل مستضعفان فکری سایر ادیان الهی نیز باشد. امّا در مورد کفّار خالد که چگونه ممکن است آن‏ها مثلاً هشتاد سال عمر بکنند، امّا تا ابد در جهنم بسوزند؟ باید گفت: مجازات و کیفرها سه گونه است:

۱- مجازات قراردادی، همان کیفرها و مقرّرات جزایی است که در جوامع بشری قانون گذاران الهی یا غیر الهی وضع میکنند، مثل حدّ شرابخوار، دزد، قاتل و... .در این گونه مجازات تناسب بین جرم و کیفر لازم است. چنان که در اسلام چنین چیزی ملاحظه شده است. بین مجازات زناکاری که زن دارد و کسی که زن ندارد تفاوت وجود دارد. بین کسی که بار اوّل دزدی کرد و کسی که دزد حرفه‏ای است، تفاوت وجود دارد و... .

۲- مجازاتی که با عمل رابطه تکوینی یا علت و معلولی دارد، مثلاً بین خوردن سمّ و مسموم شدن رابطه تکوینی وجود دارد، چه شخص بداند و چه نداند، بچه باشد یا بزرگ، گناهکار باشد یا بی گناه،... فرقی نمیکند هر کسی بخورد مسموم میشود. در این جا شاید در ظاهر تناسب نباشد مثلا یک لحظه تصمیم به خوردن سم می گیرد وبرای همیشه جان خود را از دست می دهد.

۳- مجازاتی که تجسم و عینیّت یافتن جرم و گناه است. که مجازات جهنم از همین قسم است. به عنوان مثال در قرآن آمده است:
«إِنَّ الَّذینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامى‏ ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فی‏ بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعیراً؛[نساء/۱۰] آنانی که اموال یتیمان را از راه ظلم و غیر شرعی میخورند در واقع آتش در شکم خود وارد میکنند.»
یعنی مال یتیم به صورت آتش در میآید و همین طور سایر گناهان چنین است. در این نوع از مجازات تناسب بین جرم و کیفر لازم نیست، چون در حقیقت کیفری از طرف خداوند وضع نشده است، بلکه عمل شخص تجسم پیدا میکند و به این شکل در میآید.

کفر و شرک به خدا که ریشه‏ای نفسانی دارد و روان انسان را در تاریکی مطلق قرار میدهد در سرای دیگر تجسم عینی و اخروی آن رنگ ابدیت را دارد و مایه کیفر دائمی میشود. در مورد گناهان هم میشود گفت: گرچه گناه در دوران محدود انجام گرفته است، امّا اگر تمام وجود انسان را پر کرده باشد، گناه مبدأ تولید و پیدایش رنج و عذاب همیشگی در سرای دیگر میگردد.

برای مطالعه بیشتر مراجعه کنید :
۱. مجموعه آثار، ج ۱، ص ۲۲۵
۲. منشور جاوید، ج ۹، از ص ۴۰۰ به بعد.

آیا قرآن نیاز به بروز شدن دارد

شنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۳۴ ق.ظ

در مقابل چنین موضوعی باید معنای وحی را مورد بازبینی قرار داد. انسان در خود استعدادهای عظیمی می بیند که او را فراتر از هفتاد سال عمر دنیا، معنا می کند. اگر بنا بود انسان یک زندگی محدود هفتاد ساله داشته باشد، عقل مزاحم راه اوست. چرا که این عقل در هوای مطبوع بهار، گرمای تابستان و سرمای زمستان را به خاطر می آورد! و خوشی انسان را مکدر می کند. در حالی که حیوانات بدون داشتن عقل، خورد و خوراک و شهوتشان را دارند و نیازی نبوده که برای رسیدن به این شهوات انسان مجهز به عقل شود. بلکه غریزه کفایت می کرد.
و ما می دانیم که اگر جنین در رحم مادر، جز به جفت خود نیاز ندارد، اما دست و پا و چشم و گوش او، برای جهان بعد از تولدش لازم است. پس این ابزارها و استعدادهای ما نمی تواند صرفا برای این جهان باشد خصوصا وقتی نیروهایی مثل نیروی قلب را می بینیم که با صفا دادن به آن می توانیم جامی جهان نما در اختیار داشته باشیم.
حتی اگر نپذیریم که این همه استعدادها، دلالت و اشاره ای به مرحله بعدی زندگی ما دارد، می تواند احتمال آن را مطرح کند. و حال که احتمالش مطرح شده، در رفتار و اعمال خود باید محاسبه روابطی را بنماییم!

روابطی که اگر کسی چشم به برهان عقلی باز کند، وجود آن را مسلم می یابد و اگر برهان هم نپذیرد، نمی تواند احتمالش را انکار کند، خصوصا با اینکه انسان های راستگو و زیرک فراوانی سخن از آن جهان گفته اند و هرگز ندای آن در جهان خاموش نشده است. و اگر هیچ کدام از این ها را نبینیم، در خواب خود دیده ایم که چگونه جهان های دیگر خود را به ما نشان می دهند.
حال که چنین روابطی باید در اعمال و رفتارمان در نظر گرفته شود، چگونه آن را محاسبه کنیم؟ در حالی که ما جهان های دیگر را نمی شناسیم و تاثیر رفتار خود بر آن ها را نمی دانیم.

اینجاست که خالق جهان، نیاز ما به معرفتی عالی تر را از راه وحی مرتفع می کند. و در کنار عقل و قلب ما، وحی مکمل نیروهای درک کننده می شود تا به سعادت و کمال خویش دست بیابیم:
«رَبُّنَا الَّذی أَعْطى‏ کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‏؛[طه/۵۰] پروردگار ما همان کسى است که به هر موجودى، آنچه را لازمه آفرینش او بوده داده سپس هدایت کرده است!»
با چنین درکی که وحی از جانب عالم مطلق بیان شده، و او به گذشته و آینده آگاه و مسلط به زمان است، و هموست که انسان را خلق کرده و ذات او را به نیکی می شناسد، آیا گذشت زمان می تواند نسخه او را عوض کند؟

«فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ؛[روم/۳۰] پس روى خود را متوجّه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتى است که خداوند، انسانها را بر آن آفریده، دگرگونى در آفرینش الهى نیست این است آیین استوار ولى اکثر مردم نمى‏ دانند!»

چگونه می توان توهم کرد که گرد زمانه، بر قرآن بنشیند، در حالی که فریاد تحدی او هنوز زنده است:
«فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ؛[یونس/۳۸] اگر راست مى گویید، یک سوره همانند آن بیاورید و غیر از خدا، هر کس را مى‏توانید (به یارى) طلبید!»

آیا کسی بر سر سفره قرآن نشسته و توانسته همه بهره های آن را ببرد، که خواستار تغییر در آن می شود؟ و یا چنین سخنانی از جانب کسانی است که اندک فهمی از قرآن ندارند:
حضرت علی (ع) می فرمایند:  «أَنَّ الْقُرْآنَ ظَاهِرُهُ أَنِیقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِیقٌ لَا تَفْنَى عَجَائِبُهُ وَ لَا تَنْقَضِی غَرَائِبُهُ وَ لَا تُکْشَفُ الظُّلُمَاتُ إِلَّا بِه‏؛[۱]  قرآن داراى ظاهرى زیبا و شگفت‏انگیز و باطنى پرمایه و عمیق است؛ نکات شگفت‏آور آن فانى نگردد و اسرار نهفته آن پایان نپذیرد، هرگز تاریکیهاى جهل و نادانى جز به آن رفع نخواهد شد.»

به هر حال بشر سر به استکبار بلند کرده، می خواهد خدایی ندایش شنیده شود که مخلوق خودش باشد! و هر جا مطلبی خلاف میلش موجود بود، سریع عوض شود. اما به راستی آیا این کلام خنده دار نیست که خدای ما، مخلوق ما باشد؟ این استکبار و مغرور شدن به فهم و شعور، چه فاصله اندکی با بت پرستی دارد.

[۱]. الإحتجاج على أهل اللجاج، ج‏۱، ص۲۶۲.

داستان حضرت ابراهیم (ع) که در قرآن نقل شده است، نشان می دهد که مردگان چگونه زنده خواهند شد:

«وَ إِذْ قالَ إِبْراهیمُ رَبِّ أَرِنی‏ کَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتى‏ قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى‏ وَ لکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبی‏ قالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلى‏ کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتینَکَ سَعْیاً وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزیزٌ حَکیمٌ؛[بقره/۲۶۰] و (به خاطر بیاور) هنگامى را که ابراهیم گفت: خدایا! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده مى ‏کنى؟ فرمود: مگر ایمان نیاورده‏اى؟! عرض کرد: آرى، ولى مى‏ خواهم قلبم آرامش یابد. فرمود: در این صورت، چهار نوع از مرغان را انتخاب کن! و آنها را (پس از ذبح کردن،) قطعه قطعه کن (و در هم بیامیز)! سپس بر هر کوهى، قسمتى از آن را قرار بده، بعد آنها را بخوان، به سرعت به سوى تو مى ‏آیند! و بدان خداوند قادر و حکیم است (هم از ذرات بدن مردگان آگاه است، و هم توانایى بر جمع آنها دارد)»

این واقعه نشان داد که چگونه بدن های متلاشی شده و در هم آمیخته شده، تنها با یک امر، زنده می شود و به هیئت اولیه خود باز می گردند. اما شاید این داستان که با چشم خود ندیده ایم؛ برای ما درک قوی ای به وجود نیاورد. از همین رو می توانیم به نمونه های دیگری که در پیش چشم ما قرار دارد، نظر بیفکنیم و به قدرت خدای متعال در زنده کردن مردگان پی ببریم. آیات قرآن حیات مجدد زمین در بهار را برای ما توصیف می کند، تا با تامل در آنچه می بینیم، پی به قدرت خدای متعال ببریم:
«وَ هُوَ الَّذِى یُرْسِلُ الرِّیَاحَ بُشْرَا بَینْ‏َ یَدَىْ رَحْمَتِهِ  حَتىَّ إِذَا أَقَلَّتْ سَحَابًا ثِقَالًا سُقْنَاهُ لِبَلَدٍ مَّیِّتٍ فَأَنزَلْنَا بِهِ الْمَاءَ فَأَخْرَجْنَا بِهِ مِن کلُ‏ِّ الثَّمَرَاتِ  کَذَالِکَ نخُرِجُ الْمَوْتىَ‏ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ؛[اعراف/۵۷] او کسى است که بادها را بشارت دهنده در پیشاپیش (باران) رحمتش مى ‏فرستد تا ابرهاى سنگین‏ بار را (بر دوش) کشند (سپس) ما آنها را به سوى زمینهاى مرده مى ‏فرستیم و به وسیله آنها، آب (حیاتبخش) را نازل مى ‏کنیم و با آن، از هر گونه میوه‏اى (از خاک تیره) بیرون مى ‏آوریم این گونه (که زمینهاى مرده را زنده کردیم،) مردگان را (نیز در قیامت) زنده مى‏ کنیم، شاید (با توجه به این مثال) متذکّر شوید!»

«یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ یُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ کَذلِکَ تُخْرَجُونَ؛[روم/۱۹] او زنده را از مرده بیرون مى ‏آورد، و مرده را از زنده، و زمین را پس از مردنش حیات مى ‏بخشد، و به همین گونه روز قیامت (از گورها) بیرون آورده مى ‏شوید!»

«وَ اللَّهُ الَّذِى أَرْسَلَ الرِّیَاحَ فَتُثِیرُ سحَابًا فَسُقْنَاهُ إِلىَ‏ بَلَدٍ مَّیِّتٍ فَأَحْیَیْنَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتهِا  کَذَالِکَ النُّشُورُ؛[فاطر/۹] خداوند کسى است که بادها را فرستاد تا ابرهایى را به حرکت درآورند سپس ما این ابرها را به سوى زمین مرده ‏اى راندیم و به وسیله آن، زمین را پس از مردنش زنده مى ‏کنیم رستاخیز نیز همین گونه است!»

و آیات دیگری که بهار را برای ما کلاسی برای درس گرفتن می داند، تا پی به قدرت الهی ببریم. البته نباید در حد فهم وجود قیامت متوقف ماند، بلکه باید درس های بیشتری گرفت و کمر همت بست:
« حدود فصل بهار بود. در جاده‏اى حرکت مى‏ کردم و درختان دو طرف آن را که از شکوفه پُر شده بودند، مى‏ دیدم. احساس شرمندگى مى‏ کردم که بهارها از عمرم گذشته، ولى هنوز شکوفه‏اى نداده ‏ام! هنوز عقیم و خسته و مفلوک مانده ‏ام! پس کجاست بارِ من؟ کجاست بارى که بتوانم آن را پیش خدا ببرم؟! وقتى انسان نعمتى را پیش زن و بچه‏اش مى‏برد، آنها تنها مى ‏گویند بارک اللَّه، ولى اگر همین نعمت‏ها را پیش خدا ببرد، خدایى که خودش منعم است‏ و به اینها نیازى ندارد، او مى‏پرسد که با این نعمت‏ها چه کرده‏ اى؟ عمر خود را در چه راهى مصرف کرده ‏اى؟ این دل، این چشم و این گوش و ... که به تو دادم، آلوده نبود! پس کجاست آن توانایى ‏هایى که باید بدست مى ‏آوردى؟»[۱]

[۱]. اخبات، عین صاد ص: ۹۵.

قرآن کتابی است که در روزگار متوقف نمانده و جریان می یابد. علاوه بر اینکه هر آیه بطون مختلفی دارد.
 حمران بن أعین گوید: از امام باقر علیه السّلام پرسیدم: معنى ظهر قرآن و بطن آن چیست؟ فرمود: ظهر آن کسانى هستند که قرآن در عهد ایشان نازل گردیده، و بطن (درون) آن اشخاص هستند که بعد از نزول قرآن بدنیا آمده‏اند و همانند گروه اوّل به آن عمل مى‏کنند و هر چه در باره آنان نازل شده در باره اینها هم جارى مى ‏شود.[۱]
امام باقر (ع) می فرمایند:" اگر بنا بود آیه‏اى که در باره مردمى نازل شده با مردان آن مردم از بین برود، چیزى از قرآن باقى نمى ‏ماند، و لیکن قرآن طورى است که اولش (یعنى عصر نزولش) و آخرش (یعنى اعصار بعدش) تا زمانى که آسمان و زمین برجاست را یک جور شامل مى ‏شود، و براى هر قومى آیه‏اى است که تلاوتش مى‏ کنند، حال یا آیه از خیر آنان خبر مى ‏دهد و یا از شرشان".[۲]

با توجه به این نکته متوجه می شویم که چرا علامه قزوینی ۴۵۰ آیه قرآن را درباره حضرت مهدی(عج) می داند و حتی  بعضی موارد را تا ۱۲۰۰ آیه نیز شمرده اند. البته ممکن است بعضی از آیات تاکنون مصداقی نیافته باشند، و با منجی معنا بیابند، مثل آیه ذیل که از پیروزی دین حق بر تمام ادیان سخن می گوید:
«هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ؛[صف/۹] او کسى است که رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا او را بر همه ادیان غالب سازد، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند.»

اما چند آیه دیگر که اشاره های واضحی نسبت به منجی دارند:
«وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ؛[الانبیاء/۱۰۵] در «زبور» بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: «بندگان شایسته‏ام وارث (حکومت) زمین خواهند شد!»
در ذیل این آیه روایاتی آمده است که: هم اصحاب المهدی فی آخر الزمان، آنان یاران مهدی(ع) در آخر الزمان هستند.[۳]

«وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذِی ارْتَضى‏ لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنی‏ لا یُشْرِکُونَ بی‏ شَیْئاً؛[نور/۵۵] خداوند به کسانى از شما که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده‏اند وعده مى‏دهد که قطعاً آنان را حکمران روى زمین خواهد کرد، همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روى زمین را بخشید و دین و آیینى را که براى آنان پسندیده، پابرجا و ریشه‏دار خواهد ساخت و ترسشان را به امنیّت و آرامش مبدّل مى‏کند، آن چنان که تنها مرا مى پرستند و چیزى را شریک من نخواهند ساخت.»
در حدیثی از تفسیر علی بن ابراهیم بیان شده است که این آیه درباره امام زمان (عج) است.[۴]
همچنین باید توجه کرد که آیات قرآن درباره حضرت مهدی (عج) صرفا دلیل اصلاح گری ایشان نیست. بلکه حتی دلیل زنده بودن ایشان و حضورشان نیز در ایات قرآن وجود دارد. مثل سوره قدر که وجود امام زنده در جامعه را اثبات می کند.

[۱]. معانی الأخبار، ص: ۲۵۹.
[۲]. ترجمه تفسیر المیزان، ج‏۳، ص: ۱۱۳.
[۳]. تفسیر نور الثقلین، ج‏۳، ص: ۴۶۴.
[۴]. تفسیر نور الثقلین، ج‏۳، ص: ۶۱۴.